نمی دانم مادرم با مرد غریبه ارتباط داشت یا نه! ولی پدرم خیلی کلافه بود و ... +عکس

کدخبر: 228606 ۱۳۹۵/۰۸/۱۱ ۰۶:۵۵:۰۰ ویرایش خبر

لینک کپی شد

رکنا: نامه ای به دستم رسید که نوشته بود مادرم به پدرم خیانت کرده وبرادر کوچکترم پدرش مرد دیگری است و چون بیماری افسردگی داشتم اقدام به آتش زدن خانواده ام کردم.

نمی دانم مادرم با مرد غریبه ارتباط داشت یا نه! ولی پدرم خیلی کلافه بود و ... +عکس

به گزارش رکنا، رسیدگی به این پرونده از شانزدهم فروردین 88 به دنبال آتش سوزی در طبقه چهارم یک آپارتمان در فاز 3 مارلیک در دستور کار پلیس Police قرار گرفت.

آتش نشانان و ماموران کلانتری 17 مارلیک وقتی به خانه مورد نظر رفتند با زن میانسال و پسر 18ساله اش اشکان که با مرگ دست و پنجه نرم می کردند روبرو شدند ودر ادامه با جنازه های سوخته پدر 47ساله خانواده و پسر 12ساله و دختر 8ساله اش روبه رو شدند. زن میانسال و پسر 19ساله به بیمارستان منتقل شدند و پس از درمان تحت بازجویی قرار گرفتند.

وقتی همسایه ها در تحقیقات پلیسی گفتند از چند روز قبل صدای درگیری اعضای این خانواده با یکدیگر را شنیده اند اشکان لب به اعتراف گشود و به جنایت Crime آتشین اعتراف کرد.

وی گفت:ما زندگی خوبی داشتیم تا اینکه یک نامه به دستمان رسید. در نامه که فرستنده ای ناشناس داشت نوشته شده بود برادر 12ساله ام امیرحسین برادرمان نیست و مادرمان به پدرمان خیانت Cheat کرده است. پدرم از دیدن این نامه شوکه شد. او به مادرم بدبین شده بود و آنها مدام با هم درگیر بودند.

وی ادامه داد: چند روز از این ماجرا نگذشته بود که یک روز که همراه دوستم مقابل در خانه ایستاده بودم دو مرد از یک پژو 405 پیاده شدند و سراغ من آمدند. آنها عکس مرد غریبه ای را به من نشان دادند و مدعی شدند این مرد با مادرم در ارتباط است. وقتی ماجرا را به پدر و مادرم گفتم اوضاع بدتر شد. پدرم تهدید کرده بود همه ما را می کشد تا از این زندگی خلاص شود.همه ما در اضطراب بودیم و من حال و روز خوبی نداشتم که نیمه شب از خواب بیدار شدم. من گالن بنزینی را که در گوشه حمام بود برداشتم و در خانه پاشیدم وهمه جا را به آتش زدم . خودم هم دچار سوختگی شدم اما واقعا علت این کار را هنوز نمی دانم و چیز زیادی از ماجرا به خاطر ندارم.

به دنبال اظهارات این پسر مادر وی نیز به اتهام معاونت در جنایت بازداشت شد ولی در تحقیقات دادسرا تبرئه و آزاد شد .

اشکان که حالا 26ساله است روز 10 آبان ماه سال جاری در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی Judge اصغر عبداللهی و با حضور دو قاضی مستشار در حالی پای میز محاکمه ایستاد که مادرش اعلام گذشت کرد اما یکی از عموهایش برای وی اشد مجازات خواست.

سپس اشکان در جایگاه ویژه ایستاد و سناریوی جدیدی را مطرح کرد. وی گفت: مدتی بود به افسردگی مبتلا شده بودم. یک گالن بنزین خریدم و در راه پله های ساختمان گذاشتم و رویش را با پتو پوشاندم. چون نیمه شب خوابم نمی برد بی دلیل به راهرو رفتم و پتو را آتش زدم.من قبلا هم سابقه آتش افروزی داشتم. اما همان موقع آتش شعله گرفت و پدر و مادر بیدار شدند. پدرم می خواست گالن شعله ور را به حمام خانه بی اندازد که پایش لیز خورد و زمین افتاد و بنزین به روی خواهر و برادر کوچکم که خواب بودند پاشیده شد.

وی ادامه داد: مادرم معلم بود و من گمان می کردم او با همکارانش در ارتباط است. به همین خاطر فکر و خیال رهایم نمی کرد. اینکه در دادسرا گفته بودم نامه مرموزی به دستمان رسیده بود که زندگی مان را تغییر داده بود نتیجه توهمات و خیالات من بود. من هیچ انگیزه ای برای کشتن Killing اعضای خانواده ام نداشتم و نمی دانم چرا نیمه شب پتو را به آتش کشیدم.

سپس وکیل متهم به دفاع پرداخت و گفت: بررسی ها نشان می دهد اشکان به افسردگی شدید مبتلا بوده و پدر و مادرش به این موضوع توجهی نداشته اند و عمل وی نیز نتیجه بیماری اش بوده است.