پشت صحنه زندگی 2 جوان دریک تصادف
رکنا: اندوهی سنگین شانه هایش را خم کرده بود. او عزادار فرزند دلبندش است، هنوز یک سال از حادثه غم انگیز مرگ پسرش نگذشته که درگیر درمان شوهرش شده است.
همسر زن جوان از افسردگی شدید روحی و روانی رنج میبَرد و حالش وخیم است. مادر عزادار که با ابراز دلتنگی و احساس ناامیدی از زندگی برای مشاوره به کلانتری٢۶ مشهد مراجعه کرده، به مددکار اجتماعی پلیس گفت: پسرم از کودکی علاقه زیادی به ماشین و موتورسیکلت نشان میداد و من و شوهرم از صمیم قلب دوستش داشتیم و حاضر بودیم جانمان را فدایش کنیم. شانزدهساله بود که همسرم برایش یک خودروی پراید خرید. من با این موضوع موافق نبودم؛ ولی نمیتوانستم حرفی بزنم. آنها هرروز بعدازظهر در خیابانهای فرعی و خلوت با هم تمرین رانندگی میکردند. محمد خیلی زود رانندگی یاد گرفت؛ اما دست فرمان نداشت و هنوز خیلی از فوتوفنهای راهبردن یک خودرو را نمیدانست.
یکروز پسرم بدون اطلاع من و پدرش خودرو را برداشت و همراه یکی از دوستانش با خودرو وارد بزرگراه شده بودند. محمد درحال رانندگی با سرعت زیاد، کنترل خودرو را از دست میدهد و ماشین پس از برخورد با گاردریلهای کنار جاده واژگون میشود.
در این حادثه تاسفبار، پسرم و دوستش که بهشدت آسیب دیده بود، جان خود را از دست دادند و ما عزادار شدیم.
شوهرم که خودش را مقصر میداند، از نظر روحی و روانی آسیب جدی دیده است. نگرانش هستم و خودم نیز وضعیت روحی خوبی ندارم. برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر