داستان کودک سرراهی

    1

    نتیجه جستجو :

    • پنجره باز بود و پرده در پیچ و تاب حرکت باد. نگاهش را به عقربه‌های ساعت دوخت. چقدر زمان دیر می‌گذشت. چقدر لحظه‌ها دشوار می‌گذشتند. نمی‌دانست در برابر آن کار و آن رفتار چه حرفی باید بزند. چه توجیهی…

    ۱

    ادامه