بخاطر مسعود کیمیایی کبود شدم + صوت

فرزاد موتمن که این روزها فیلم «سایه روشن» را در سینماهای هنر و تجربه در اکران دارد از خاطره کتک خوردن از پلیس مقابل سینمایی که فیلم مسعود کیمیایی در آن اکران بود چنین می گوید: « این خاطره پیشینه دارد . باید اول از کودکی هایم بگویم . وقتی بچه بودم ، مادرم ما را به تماشای فیلم فارسی نمی برد. می گفت :« اینا خوب نیست » البته به شکل پراکنده چند فیلم ایرانی مثل « گنج قارون» را دیده بودم ولی دوست نداشتم ، حتی به عنوان بچه ، هیچ ارتباطی با آن آثار نمی گرفتم. 12 ساله بودم که «گاو» اکران شد و مادرم یک روز دست من را گرفت و گفت :« برویم این فیلم را ببینیم، قصه این فیلم را غلامحسین ساعدی نوشته است و دیدنش مهم است » ، «گاو» برایم جالب بود ، همان سال «قیصر» را دیدم ، «قیصر» در آن سن برایم سخت بود ، یعنی چاقوکشی هایش اذیتم می کرد، بخصوص چاقو کشی در حمام، چون تصور می کنی ، چاقو به پوست برخورد می کند. اصولا از بچگی خشونت را دوست نداشتم ، هنوز هم نمایش خشونت را در سینما نمی پسندم با اینکه فیلم هایم خشونت زیاد دارد ولی اگر دقت کنید هرجا درگیری و چاقو کشی هست ، از نمای لانگ شات استفاده می کنم . « ساموئل فولر» می گوید: « نشان دادن خشونت از نزدیک غیر اخلاقی است » و من کاملا با او موافق هستم. آن زمان ،«قیصر»با آن میزان خشونت اذیتم می کرد ، ضمن اینکه احتمالا محتوای اجتماعی فیلم برای سن من 12 ساله زود بود. «قیصر » را سال ها بعد ، پس از انقلاب برروی ویدئو دیدم ولی از «رضا موتوری » به بعد من با کیمیایی بودم ، یعنی دوستش داشتم. (داش آکل و خاک ) را در سینما دیدم ، «گوزن ها» را ندیدم ، یعنی در جشنواره فیلم تهران نمایش داده شد ، درست شبی که داشتم از ایران می رفتم ، با این وجود از صبح زود به جای اینکه کارهایم را انجام دهم که پای پرواز رفتن از ایران و سفر به آمریکا هستم از 5 صبح مقابل در سینما« پارامونت» تهران ایستادم که بلیط ساعت 5 عصر «گوزن ها» را بگیرم آنهم در شرایطی که 12 شب پرواز داشتم. آن زمان که به من کارت نمی دادند ، چون کاره ای نبودم ، یک دیپلمه دانش آموز بودم. از ساعت 2 بعدظهر جمعیتی مقابل سینما بود که باور کردنی نبود، گیشه که باز شد ، جمعیت فشار آورد، هل دادن و پلیس دخالت کرد و باتوم کشیدند و دو تا باتوم هم به پای من خورد ،خلاصه آنقدر شلوغ شد که نشد فیلم را ببینم.

وی در ادامه گفت : «با یک پای لنگ لنگان کبود به آمریکا رفتم، تا یکماه این کبودی با من بود به هرکسی هم می رسیدم ، کبودی را نشان می دادم و می گفتم :« بخاطر فیلم مسعود کیمیایی کبود شدم » افتخارمان بود. آن زمان دیدن یک فیلم از «کیمیایی » برای خودش داستانی بود. با رفقا مسابقه داشتیم. فیلم «کیمیایی » اکران می شد باید اولین روز،در اولین سانس می دیدیم. هر کسی به سانس دوم می رسید مسابقه را باخته بود. باید قبل از اینکه یک خط روی فیلم افتاده باشد فیلم را می دیدیم.»

فرزاد موتمن در مورد اینکه هنوز هم همانگونه آثار کیمیایی را دوست دارید یا خیر چنین تاکید کرد :

_بله ! بله من کیمیایی را دوست دارم ،حتی در ضعیف ترین فیلم هایش به نظرم، سینما در عکس هایش موج می زند. خاطره انگیز ترین پلانی که در دو ، سه سال اخیر دیدم مربوط به فیلم «متروپل» کیمیایی است.

حجم فایل صوتی: 3.85M | مدت زمان فایل صوتی: 00:00:00
کدخبر: 458 ویرایش خبر
لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟