دوقلوهایی که  فرزندان هلال‌احمر هستند/ گفتگوی خواندنی

در خانواده هلال‌احمری بزرگ شدن، چه حال و هوایی دارد؟

مهدی: خیلی زیباست در خانواده‌ای رشد پیدا کنید که عشق و علاقه‌شان خدمت به مردم باشد. من و محمدرضا از وقتی یادمان می‌آید در کنار پدر و مادری بودیم که انگیزه اصلی‌شان کمک به همنوع بوده است. البته مامان از همان ابتدا جزء کادر هلال‌احمر بود و پدر در کنار مشغله اصلی که داشت به‌صورت داوطلبانه در جمعیت فعالیت می‌کرد. از 7سالگی به بعد دقیقاً بیشتر روزها با مامان همراه می‌شدیم و در اداره هر کاری از دستمان ساخته بود انجام می‌دادیم.

محمدرضا: ما چند سالی می‌شود که به بندرعباس آمده‌ایم و مامان در ستاد فعالیت می‌کند. قبل از آن در شهر خودمان رودان بودیم. یادم می‌آید هر برنامه‌ای که جمعیت در آن سال‌ها داشت، ما به‌صورت خانوادگی در آن شرکت می‌کردیم. در واقع همه خاله‌ها و عمه‌هایم نیز به خاطر تبلیغ‌های مامان و حمایت‌های پدرم در اقدامات مختلف سهیم می‌شدند. در اصل ما جمع خانوادگی خود را در خانه دومان یعنی جمعیت نیز داشتیم. روزهای قشنگی بوده و هست. البته گاهی اوقات از فعالیت زیاد مامان ناراحت می‌شدیم و دوست نداشتیم تا این حد خودش را خسته کند، ولی زمانی که شور و اشتیاقش را به خدمت می‌دیدیم، ناخودآگاه آن ناراحتی نیز برطرف می‌شد. اما در کل باید بگویم که هلال‌احمر از جایگاه اجتماعی بالایی برخوردار است و افتخار می‌کنم خانوادگی در این نهاد به خدمت پرداخته‌ایم.

در حال حاضر در چه فعالیت‌هایی در سطح جمعیت مشارکت دارید؟

مهدی: از ابتدا در شاخه آزاد و جوانان مشغول خدمت بوده‌ام و در حال حاضر نیز فعالیت‌هایم تحت این دوشاخه پیش می‌رود. البته به دلیل آشنایی که به انفورماتیک دارم، در قسمت اداری جمعیت ستاد نیز تاحدودی همکاری دارم و طی هفته زیاد در هلال‌احمر تردد دارم.

محمدرضا: من نیز مثل مهدی در این دوشاخه به فعالیت پرداخته‌ام. اما از زمانی که وارد دانشگاه شده‌ام، در کانون دانشجویی هلال نیز فعالیت دارم. فکر می‌کنم همکاری ما با جمعیت از زمان دانشجویی کم که نشده هیچ، بلکه بیشتر هم شده است. من و مهدی از هیچ تلاشی در سطح هلال‌احمر دریغ نمی‌کنیم و تا آنجایی که توان داشته باشیم در خدمت جمعیت هستیم.

دوقلو بودن چه تأثیری در فعالیت‌های شما داشته است؟

مهدی: ما از دوقلو بودن بهره‌های زیادی بردیم (می‌خندد). البته این بهره‌ها خارج از جمعیت و بیشتر در مدرسه و دانشگاه بوده است. برای مثال، در دوران ابتدایی که شباهتمان خیلی بیشتر از این روزها بود، به‌جای یکدیگر امتحان می‌دادیم. یا در امتحان‌های مختلف درس را تقسیم‌بندی می‌کردیم و هرکدام قسمتی از آن را می‌خواندیم، بعد در جلسه امتحان جایمان را با هم عوض می‌کردیم. جالب است حتی دستخط‌هایمان را نیز شبیه هم کرده بودیم تا کسی به این موضوع شک نکند. اما دردوران دبیرستان این همکاری دوجانبه کمتر شد و با ورود به دانشگاه دوباره آن شیطنت درونمان زنده شد.

محمدرضا: همان‌طور که مهدی گفت، در خارج از جمعیت بهره زیاد بردیم، اما در هلال‌احمر دوقلوبودن تنها باعث اشتیاق بیشتر و انگیزه قوی‌تر برای حضورمان شده است. من و مهدی با پشتوانه هم و در کنار یک خانواده کاملا هلال‌احمری پا به جمعیت گذاشته‌ایم و خاطرات و حرف‌هایمان یکی است.

برخورد اطرافیان با شما چگونه است؟

مهدی: خیلی وقت‌ها ما را باهم اشتباه می‌گیرند. من و محمدرضا تنها در یک موضوع باهم تفاوت داریم، آن‌هم داشتن گواهینامه است. زمانی که در کنکور شرکت کردیم، من همان سال اول وارد رشته صنایع شدم و محمدرضا به دلیل علاقه‌ای که به مکانیک داشت یک سال پشت کنکور ماند تا بتواند در رشته دلخواهش ادامه تحصیل دهد. در همین یک سال من گواهینامه گرفتم و محمدرضا بیشتر وقتش را صرف درس خواندن می‌کرد. حالا وقتی در جمعیت حضور پیدا می‌کنیم، همکاران می‌پرسند تو راننده هستی یا خواننده؟ درواقع این گواهینامه و درس خواندن وجه تمایز ما شده است.

محمدرضا: خیلی جالب است که بیشتر وقت‌ها ما را باهم اشتباه می‌گیرند. با اینکه ما زیاد در جمعیت رفت‌وآمد داریم، اما وقتی کاری انجام می‌دهیم و برای تشکر می‌آیند، بیشتر اوقات به‌اشتباه از آن‌ یکی تشکر می‌کنند.

چه آینده‌ای را برای فعالیت در جمعیت هلال‌احمر پیش خود ترسیم کرده‌اید؟

محمدرضا: تا جایی که توان داشته باشم در خدمت جمعیت خواهم ماند. اما برای آینده با برنامه‌ریزی که انجام داده‌ام، قصد دارم در واحد امدادونجات به فعالیت بپردازم. البته استارت این فعالیت را زده‌ام و در آینده نزدیک در دوره‌های تخصصی شرکت خواهم کرد. آن طور که برنامه‌ریزی کرده‌ام با یاری خداوند تا 10سال آینده جزء امدادگران کارکشته جمعیت به‌حساب می‌آیم. من علاقه زیادی به شنا دارم و ترجیح می‌دهم در حوزه امداد ساحلی به فعالیت بپردازم و برنامه‌ریزی اصلی‌ام نیز برای موفقیت در این حوزه آغازشده است. من در رشته‌ای ادامه تحصیل می‌دهم که زیاد با فعالیت‌های جمعیت البته به جزء صنایع نساجی هم‌راستا نیست، اما این باعث نمی‌شود که همکاریم را با جمعیت قطع کنم. خودم هم بیشتر از اینکه دوست داشته باشم به‌عنوان کادر جمعیت شناخته شوم، ترجیح می‌دهم داوطلبانه به خدمت مشغول باشم.

مهدی: جمعیت هلال‌احمر زمینه مناسبی برای اقدامات عام‌المنفعه و خداپسندانه فراهم کرده است، بالطبع وجود چنین شرایطی روزبه‌روز انگیزه حضورم در جمعیت را پررنگ‌تر می‌کند. اما من هم مثل محمدرضا ترجیح می‌دهم در واحد امدادونجات ادامه دهم. البته من علاقه بیشتری به امداد کوهستان دارم و فکر می‌کنم در این‌یک زمینه با اختلاف‌نظری که با برادرم دارم یک وجه تمایز دیگر ایجاد کرده باشم.(می‌خندد)

برنامه‌ای برای فعالیت در طرح‌های نوروز95 جمعیت دارید؟

مهدی: در سال‌های گذشته بیشتر در حوزه داده‌ورزی یا طرح راهنمایی مسافران نوروزی به فعالیت می‌کردم، اما امسال ترجیح می‌دهم در حوزه امدادی همکاری داشته باشم. به‌طور حتم اسم خودم و محمدرضا را برای کشیک در این ایام اعلام خواهم کرد و مثل همیشه در کنار یکدیگر نوروز را پیش خواهیم برد.

محمدرضا: بیشتر مواقع هیچ اختلاف‌نظری با مهدی ندارم و حرفم در این موضوع یکی است.

حرف ناگفته...

مهدی: به‌عنوان یک عضو کوچک از خانواده بزرگ هلال‌احمر از همسن و سال‌های خودم دعوت می‌کنم اگر ذره‌ای علاقه به امور خیرخواهانه درون خود حس می‌کنند، به جمعیت بپیوندند. خوشبختانه در جامعه‌ای که هرروز با کمرنگ شدن ارزش‌های انسانی مواجه هستیم، جمعیت بستر مناسبی برای فعالیت‌های انسان‌دوستانه برای جوانان و در کل اعضا ایجاد کرده است.

منبع: ویژه نامه نوروزی پیام هلال

کدخبر: 62345 ویرایش خبر
لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟