شکست حکم اعدام یک زن در جنایت خانوادگی

خبرنگار ما می‏نویسد: رسیدگی به این پرونده از 31 مردادماه سال 92 به دنبال پیدا شدن جنازه «ابراهیم» 46 ساله در بیابان‌های رمز‌آباد در دستور‌کار پلیس قرار گرفت.

شواهد نشان می‌داد این مرد در جای دیگری کشته و احتمالا جنازه‌اش نیمه‌شب به بیابان منتقل شده است. تحقیقات در این زمینه آغاز و مشخص شد این مرد قربانی جنایت خانوادگی شده است. در این بین «عصمت» 40 ساله، همسر ابراهیم، لب به اعتراف گشود و به کشتن شوهرش با همدستی دختر 20 ساله‌اش «روناک» و پسر 16 ساله‌اش «محسن» اعتراف کرد. با اعترافات این مادر، دختر و پسرش در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستادند. در این جلسه نماینده دادستان برای آنها اشد مجازات خواست.

سپس عصمت در جایگاه ویژه ایستاد و منکر دست داشتن در جنایت خانوادگی شد. این زن گفت: با آنکه به شوهرم بدبین بودم و او به من و فرزندانم خرجی نمی‌داد، ولی من با او اختلاف زیادی نداشتم و هیچ‌وقت تصمیم به قتل او نگرفتم. پسرم خودش به تنهایی نقشه قتل پدرش را کشید و اجرا کرد.

او در تشریح جزئیات ماجرا گفت: شوهرم صبح زود بیدار شده بود که محسن از پشت سر به او حمله کرد و گلویش را گرفت، سپس با چاقو چندین ضربه به شکم او زد. وقتی شوهرم جان سپرد، من، محسن و دخترم از ترس جنازه را به بیابان‌های رمزآباد بردیم و آنجا رها کردیم.

او گفت: من تحت‌تأثیر حرف‌های پسرم قرار گرفتم و به او قول دادم اگر پلیس به ماجرا پی برد همدستی در قتل را گردن بگیرم. من برای نجات پسرم از قصاص به دروغ گفتم که چندین ضربه چاقو به شوهرم زده‌ام، اما حالا می‌گویم بی‌گناهم. من باید سال‌ها پیش از همسرم جدا می‌شدم تا خودم و فرزندانم اینطور گرفتار نمی‌شدیم.

این زن در مقابل سوالات هیات قضایی درباره اینکه چرا در بازجویی‌های مقدماتی به تشریح جنایت پرداخته و به مشارکت در قتل اعتراف کرده بود، پاسخ‌های ضد و نقیضی ارائه داد و خود را بی‌گناه خواند.

سپس محسن که در کانون اصلاح و تربیت نگهداری می‌شود، به دفاع پرداخت و خودش را عامل قتل پدرش معرفی کرد.

این پسر گفت: به خاطر رفتارهای بد پدرم نقشه قتل را کشیدم و خودم به تنهایی آن را اجرا کردم. مادر و خواهرم در این ماجرا دستی نداشتند. آنها برای اینکه مرا از مجازات قصاص رها کنند، به دروغ به همدستی در قتل اعتراف کردند.

وقتی نوبت دفاع به روناک رسید، وی گفت: دانشجوی ترم سوم رشته حقوق بودم که برادرم پدرم را کشت و من هم به زندان افتادم، اما دستی در این قتل نداشتم.

صبح 31 مرداد 92 با صدای فریاد پدرم از خواب بیدار شدم و دیدم که پدر و برادرم با هم درگیر هستند. محسن گلوی پدرم را گرفته بود و سپس چند ضربه چاقو به او زد. بعد از قتل، برادرم گریه کرد و از من و مادرم خواست همدستی با او را گردن بگیریم. ما هم به خاطر نجات برادرم به مشارکت در قتل اعتراف کردیم.

در پایان جلسه هیات قضایی وارد شور شد و با توجه به مدرک‌های موجود در پرونده و نبود اولیای‌دم و درخواست دادستان، عصمت را به قصاص و محسن را طبق ماده 91 قانون حمایتی مجرمان زیر 18 سال که ماهیت جرم انجام شده یا حرمت آن رادرک نکرده‌اند یا در کمال عقل آنها شبهه وجود دارد در نظر گرفته است، به پرداخت دیه و 5 سال زندان محکوم کرد. روناک نیز به اتهام معاونت در قتل به 3 سال زندان محکوم شد. این حکم در دیوانعالی کشور تحت رسیدگی موشکافانه قرار گرفت، ولی تأیید نشد. به این ترتیب پرونده برای از سرگیری تحقیقات به شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

کدخبر: 421 ویرایش خبر
لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟