راز قتل دختر 17 ساله در صحنه ساختگی تصادف
رکنا: تیزهوشی در صحنه تصادف مرگبار که دختری در آن کشته شده بود، پرده از راز یک جنایت خانوادگی برداشت. ابتدا همه تصور میکردند مرگ این دختر که «زهرا» نام دارد، یک حادثه است تا اینکه اقدامات تخصصی راز شوم یک توطئه را فاش کرد.
واژگونی مرگبار
وقتی ماجرای واژگونی مرگبار یک پراید به پلیس فیروزآباد استان فارس مخابره شد، تیمی از پلیس راهور همراه تکنیسینهای اورژانس خود را به صحنه حادثه رساندند.
از همان ابتدای تجسسهای کارشناسان تصادف به نظر رسید که واژگونی پراید مرموز است و بررسیها نشان داد که در این حادثه راننده 24 ساله که پسری به نام «صادق» است، با جراحت بسیار کمی نجات یافته و خواهر 17 سالهاش داخل خودرو به کام مرگ فرورفته است.
ادعاهای صادق در صحنه تصادف که نزد پلیس راهور عنوان میکرد نیز عجیب و غریب به نظر رسید و این جوان گریان خوابآلودگی و از دست دادن کنترل پراید را علت حادثه دانست که با نظر کارشناسان تصادف همخوانی نداشت.
دستور بازپرس قتل فیروزآباد
وقتی ماجرای این تصادف مرگبار به بازپرس قتل دادسرای عمومی و انقلاب فیروزآباد مخابره شد، وی دستور داد تا تیمی از کارشناسان رسمی دادگستری به بررسی صحنه حادثه بپردازند و از سوی دیگر جسد دختر نوجوان به پزشکی قانونی انتقال یافته و کالبدشکافی صورت گیرد.
بدین ترتیب دو عملیات علمی و کارشناسانه همزمان در دستورکار دو اکیپ ویژه قرار گرفت و همین اقدامات تخصصی پرده از یک توطئه جنایی برداشت.
تصادف ساختگی
کارشناسان رسمی دادگستری استان فارس وقتی به بررسی صحنه این تصادف مرگبار جادهای پرداختند، به موارد مرموزی برخوردند و پس از به کارگیری تخصص خود در زمینه علتیابی حادثه عنوان داشتند که انحراف پراید از جاده و شدت تصادف به گونهای بوده که نشان از ساختگی بودن این سانحه دارد و راننده به عمد خودرو را چپ کرده است که به نظر نمیرسد چنین حادثهای منجر به مرگ سرنشین شود.
علتیابی مرگ
از سوی دیگر متخصصان پزشکی قانونی به معاینه جسد و کالبدشکافی آن پرداختند و با وجود آثار زخم روی بدن بویژه سر زهرا دیدند که این آثار جراحت بعد از مرگ دختر نوجوان به وجود آمده و شکل خونریزیها نشان میدهد علائم حیاتی نداشتهاند و در زمان تصادف زهرا زنده نبود.
بدین ترتیب کالبدشکافی جنایی صورت گرفت و پزشکان در نظریهای به بازپرس پرونده اعلام کردند که زهرا بر اثر تصادف جان نباخته و وی با فشار شیئی خارجی به گردن خفه شده است و به نظر میرسد قربانی جنایتی شده باشد.
صحنهسازی
در این مرحله، با دستور بازپرس، تیمی از مأموران اداره ویژه قتل پلیس آگاهی فیروزآباد وارد عمل شدند تا پرده از راز این جنایت خاموش بردارند.
در همان بررسیهای نخست، مشخص شد عامل جنایت کسی جز برادر زهرا نبوده و وی برای گمراه کردن مسیر تحقیقات پلیسی به صحنهسازی تصادف دست زده است.
بازداشت قاتل
صادق که سیاهپوش بود و تصور میکرد رازش فاش نخواهد شد، با دستور بازپرس بازداشت شد و ادعا کرد دخالتی در مرگ خواهر نوجوان خود نداشته و او در جریان تصادف جان باخته است.
پسر جوان در حالی این ادعاها را مطرح میکرد که تحقیقات پیرامونی، مأموران اداره ویژه قتل نشان میداد زهرا باعث ناراحتیهای بسیاری در بین اعضای خانوادهاش شده است و صادق بارها از رفتارهای خواهرش ابراز ناراحتی میکرد.
اعتراف هولناک
صادق که میدید رازش فاش شده، چارهای اجز اقرار ندید و گفت: من و زهرا اختلافات خانوادگی داشتیم تا اینکه تصمیم گرفتم او را از بین ببرم.
وی افزود: با همین انگیزه به بهانه مسافرت زهرا را سوار پرایدم کردم و از فراشبند به سمت فیروزآباد حرکت کردیم. در مسیر گوشهای توقف کردم، دست و پای خواهرم را بستم، او را خفه کرده و بعد به بهانه تصادف سعی کردم مسیر تحقیقات پلیسی را گمراه کنم.
گفتوگو با قاتل
صادق از اینکه خواهرش را کشته، ناراحت است، اما گلایههای بسیاری دارد.
سیاهپوش هستی؟
بله، بالاخره زهرا خواهرم بود.
سیاه پوشیدی تا دیگران گمراه شوند؟
نه، واقعا عزادارم. درست است که زهرا را من کشتهام، اما کلی گریه کردم. از همان لحظه قتل، واژگون کردن خودروام تا مراسم خاکسپاری زهرا مرتب گریه میکنم. او خواهرم بود، خاطرات زیادی از دوران کودکی و بزرگ شدنش دارم. مهربانیهای زیادی به من کرده، عیدهای زیادی کنار هم بودیم و...
پس چرا قتل؟
خواهرم مسیرش را گم کرده بود و نهتنها من، بلکه پدر و مادرم را عذاب میداد. او نصیحتپذیر نبود و میدیدم چه ضربهای به خانوادهمان میزند.
از کی او مسیرش را گم کرد؟
از دو، سه سال پیش روزگارمان را سیاه کرد، طوری که انگشتنما شده بودیم و به نظرم مرگش دردناکتر از زنده بودنش نبود.
پس عذاب وجدان نداری؟
مگر میشود خواهرت یا هر کسی را بکشی و عذاب وجدان نداشته باشی، از همان لحظه تاکنون فقط کابوس میبینم. از خودم بدم آمده است.
چرا قتل؟
راه دیگری نبود، باید او را از زندگیمان حذف میکردیم.
کسی دیگر نیز اطلاعی از نقشهات داشت؟
نه، خودم تصمیم گرفتم و میدانستم پدر و مادرم راضی به این کار نمیشوند.
از روز قتل بگو؟
به خواهرم پیشنهاد مسافرت دادم و او پذیرفت. به پدر و مادرم نیز گفتم میخواهم در مسیر با مهربانی از زهرا بخواهم دست از کارهایش بکشد. آنها هم راضی شدند. سوار پرایدم راه افتادیم و به جاده رفتیم. در مسیر حرفی بین ما رد و بدل نشد. نمیخواستم حرفهایمان باعث شود از تصمیمم منصرف شوم تا اینکه به بهانه خرابی خودرو در گوشه خلوتی پارک کردم، بعد به سمتش حمله کرده، دست و پایش را با طنابی بستم، بعد خفهاش کردم.
پشیمان نشدی؟
چرا، دعا میکردم در صحنه تصادف ساختگی خودم هم بمیرم. از زمان قتل تا تصادف همهاش گریه میکردم.
و بعد؟
بعد در همه مراحل مراسم عذاب وجدان دست از سرم برنمیداشت و حالا راحتم و اینکه دیگر رازی برای پنهان کردن ندارم، راضیام.
پدر و مادرت چه گفتند؟
باور نکردند و ناراحت و دلخور شدند.
به نظرت چه مجازاتی در انتظارت است؟
امیدوارم پدر و مادرم قصاص بخواهند و مرا از زندگی با عذاب وجدان نجاتم دهند.
تحلیل کارشناس
مهدی صداقتی، روانشناس، در زمینه مقابله با مزاحمتهای یکی از اعضای خانواده میگوید: گاهی دیده شده است که در مهمترین کانون اجتماعی که همان خانواده است، یکی از اعضا نابهنجاریهایی دارند که باعث صدمه به همه خانواده میشود.
وی میافزاید: وقتی چنین عضوی در هر خانوادهای وجود دارد، باید پالایش روحی و روانی شود.
با توجه به اینکه اعضای خانواده دانشی برای برخورد مناسب با چنین اعضای سرکشی ندارند، شاهد هستیم اتفاقات ناگواری میافتد، به همین دلیل بهتر است در چنین شرایطی از کارشناسان و مشاوران استفاده کرده تا اعضای سرکش خانواده در قالب روش علمی به مسیر درست تربیتی کشانده شوند تا شاهد حوادث ناگواری نباشیم.
ارسال نظر