عاملان قتل «بنیتا» را قصاص کنید

رسیدگی به این پرونده هولناک که موجی از تأثر ملی را به دنبال داشت از صبح 29 تیر امسال و درپی سرقت Stealing خودروی پراید حامل دخترک، در خیابان مشیریه تهران کلید خورد. در حالی که تلاش‌های پدر و مادر، اعضای فامیل و پلیس Police آگاهی پس ازشش روز بی‌نتیجه مانده بود، سرانجام با دستگیری دوسارق تحت تعقیب، خودرو وجسد متلاشی بنیتا کشف شد.صبح دیروز عاملان این جنایت Crime از زندان Prison رجایی شهر به شعبه نهم دادگاه کیفری انتقال یافتند ودرسالن اجتماعات دادگاه پای میز محاکمه ایستادند.

کیفرخواست دو متهم

درابتدای جلسه رسیدگی به پرونده که باحضور سرپرست دادگاههای کیفری آغاز شد متن کیفرخواست متهمان ازسوی قاضی Judge شهریاری- نماینده دادستان وسرپرست دادسرای جنایی- بیان شد.وی گفت: «ساعت 10 صبح 29 تیر به دنبال تماس تلفنی فردی به نام حسن قلعه نویی مبنی بر سرقت خودروی پراید حامل فرزند خردسالش، پرونده‌ای در کلانتری تشکیل و تحقیقات تخصصی آغاز شد.تا اینکه متهمان دستگیرشدند.متهم ردیف اول -محمد 27ساله-که اتهاماتی ازجمله شرب خمر و حمل مواد مخدر Drugs و درگیری با مأموران پلیس را در پرونده خود دارد در بازجویی‌ها اعلام کرد روز حادثه Incident به‌دنبال تهیه مواد مخدر با یک موتور برخورد کرده که قفل بوده وبه همین خاطر نتوانسته آن را سرقت کند. اما در ادامه وقتی با خودروی پراید روشن مواجه شد خودرو را سرقت کرد در حالی که یک کودک خردسال روی صندلی عقب درحال گریه بود.

پس از بررسی‌ها، خودرو مسروقه و جسد کودک 8 ماهه کشف و به پزشکی قانونی منتقل شد. علت مرگ نیز گرمازدگی و عوارض ناشی از آن اعلام شد.

درخواست قصاص عامل قتل Murder در ملأ عام

نماینده دادستان درادامه خواستارقصاص متهم ردیف اول درملأ عام وطبق قانون Law و مطابق درخواست اولیای دم شد.

شهریاری اظهارداشت: متهم ردیف اول با توجه به ناتوان بودن کودک، شدت گرما، قرار دادن طفل درخودروی بدون عبور جریان هوا، سرقت مقرون به آزار و تحصیل مال نامشروع که تمامی این اعمال بنا بر اظهارات خودش در نهایت آگاهی انجام شده، متهم به قتل عمدی است.اتهامات متهم ردیف دوم نیز سرقت مقرون به آزار، تحصیل مال نامشروع، معاونت در سرقت و خودداری از کمک به طفل شیرخواره است.بنابراین با توجه به مستندات موجود در پرونده و تقاضای اولیای دم برای قصاص، طبق قانون از دادگاه تقاضای قصاص در ملأ عام و اشد مجازات برای متهمان را دارم.

پدر بنیتا: هیچ وقت جسد دخترم را ندیدم

درادامه جلسه دادگاه، پدر بنیتا درحالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود اما چون به خودش قول داده بود قرص و محکم از خون جگر گوشه‌اش دفاع کند به سختی جلوی جاری شدن اشک‌هایش را گرفت و با روایت تلخ روز ماجرا گفت: «می‌خواستیم به عیادت مادربزرگم در اراک برویم. وسایل را داخل ماشین گذاشته و در آخر نیز بنیتا را سوار ماشین کردم که‌ای کاش این کار را نمی‌کردم. ماشین را جلوی پارکینگ نگه داشته بودم و به همسرم گفتم که بیاید تا برویم. همان موقع درکمال ناباوری یک لحظه دیدم فردی سوار ماشین شد. خودم را روی کاپوت ماشین انداختم، ویراژ داد که من را پرتاب کند. بعدهم دنده عقب گرفت که به زمین کشیده ومجروح شدم. همسرم که همان موقع رسیده بود آینه بغل ماشین را گرفت که اوهم به شبرنگ جدول کوبیده شد. دوباره حرکت کرده بود که کاپوت خودرو را گرفتم. اما دوباره ویراژ داد که سرم به خودروی سمند برخورد کرد.

پدر بنیتا ادامه داد: همان موقع همسایه‌ها به‌دنبال ماشین رفتند. گوشی همسرم داخل ماشین بود که پس از ردیابی‌های لازم هفت دقیقه بعد از حادثه خاموش شد. بعد هم قاتل The Murderer دخترم در فرصت مناسب اقدام به سرقت گوشی، وسایل داخل خوردو و تعویض لباس کرده بود.پدربنیتا در ادامه با چشمان اشکبار رو به متهم گفت: «بچه من قدرت دفاع نداشت، چه شکلی رهایش کردی؟!»در ادامه وکیل اولیای دم ضمن تقدیر از ریاست دادگاه و نماینده دادستان درعلنی برگزار کردن جلسه و هشدار برای سایرین اظهار کرد: با عنایت به اینکه صاحب خودرو مانع سرقت می‌شود، اما محمد و مهدی به سرکردگی احمد، اقدام به سرقت مقرون به آزارخودرو پدر بنیتا کرده و رفتاری انجام دادند که قابل بررسی است. محمد در همان ابتدا متوجه حضور کودک شده و طفل را رها می‌کند. این رها شدن تا زمان تلف شدن کودک در تاریخ ۳ مردادماه اتفاق می‌افتد و نرساندن غذا و نوشیدنی و اتفاقات دیگر موجب فوت کودک شده است. حال آنکه در ساک بنیتا، آب و شیر خشک موجود بوده است و می‌توانسته مایه حیات او شود.سپس پدر بنیتا در ادامه گفت: من در لحظه اول محمد را دیدم ولی مهدی را ندیدم. فقط به‌دنبال ماشین می‌دویدم و فریاد می‌زدم که فرزندم داخل ماشین است که او متوجه فرزندم شد. فضای آن خیابان برای دنده عقب مناسب نیست اما ماهرانه برای پرتاب کردن من دنده عقب گرفت.وی ادامه داد: ساعت ۱ بعد از ظهر سه‌شنبه بود که با من تماس گرفتند و به پسرخاله همسرم که با من بود مشخصات فرزندم را اعلام کردند. همان لحظه با پلیس آگاهی تماس گرفتم و گفتم که فردی تماس گرفته و اعلام کرده که جلوی فرماندهی پاکدشت بیایید که قبل از رسیدن مأموران پلیس در آنجا حاضر بودند. داخل خودرو پول نقد، هدیه کارت، ساک ورزشی، ابزار، ضبط ماشین و عینک دودی بود که فقط گوشی همسرم به من داده شد و چند روز بعد داخل وسایل بنیتا یکی از سیمکارت‌های گوشی پیدا شد.وی در پایان اظهاراتش جلسه دادگاه را با بیان این جمله در ماتم فرو برد: «پدرم بنیتا را شناسایی کرد. چون نمی‌خواستم چهره خندان فرزندم از یادم برود.»

مادر بنیتا: این حرمله‌ها مقابل چشمان پدر و مادرهایشان اعدام execution شوند

در ادامه مادر بنیتا در حالی که اشک می‌ریخت خواستار قصاص متهمان پرونده در ملأ عام شد وگفت: بابت همه چیز شکایت دارم، این حرمله‌ها باید به صورت علنی مقابل چشمان پدر و مادرهایشان اعدام شوند.مادر بنیتا در پاسخ به سؤال رئیس دادگاه مبنی بر اینکه آیا حاضرید گذشت کنید؟ گفت: «به هیچ عنوان گذشت نخواهم کرد.»

اظهارات متهم ردیف اول

سپس محمد-متهم ردیف اول- به دستور رئیس دادگاه در جایگاه حاضر شد و گفت: «۲۷سال سن دارم و موتور ساز، اهل تهران و ساکن پاکدشت هستم. بار اول و دوم و سوم در سال ۹۱ به اتهام فروش مواد مخدر دستگیر و به حبس و زندان محکوم شدم. بار سوم به علت فروش مشروبات و درگیری دستگیر شده و شلاق Whip هم خوردم. در مرحله بعدی به دلیل سرقت داخل خودرو دستگیر شدم و از سال ۸۵ به مواد مخدر اعتیاد پیدا کردم.رئیس دادگاه از متهم پرسید: «با توجه به شکایت اولیای دم و نظریه پزشکی قانونی و علت فوت و بازسازی صحنه جرم Crime با حضور شما و پلیس آگاهی و کشف اموال مسروقه و اظهارات همدستان و صدور کیفرخواست شما به تسبیب در قتل عمد، مباشرت در سرقت مقرون به آزار، ایراد صدمه عمدی بدنی به پدر طفل در هنگام سرقت خودرو و مباشرت در آدم ربایی هستید؛آیا اتهام هایت را قبول داری؟»

متهم پاسخ داد: قتل را قبول ندارم. آقای قاضی احمد و مهدی ساعت ۲ شب پیش من آمدند تا مواد بخرند. صبح در پارک پامچال صبحانه خوردیم و گفتم که باید صبر کنید دوستم بیاید که به شما مواد بدهم. در این فاصله به سمت مشیریه رفتم. احمد به سمت آرایشگاه رفت و من به همراه محمد به سمت خانه عمه‌ام رفتیم. مهدی به من گفت که قفل موتور باز است و سرقت کنیم که قفل جک داشت و نتوانستیم سرقت کنیم و دیگر به سمت خانه عمه‌ام نرفتیم. مهدی به من گفت محمد، پراید روشن است، سوار شو و برو. وقتی سوارشدم پدر بنیتا خودش را روی ماشین انداخت که ترسیدم و دنده عقب گرفتم که از روی ماشین افتاد. همان موقع متوجه شدم آیینه ماشین با جسمی برخورد کرد و شکست که حالا متوجه شدم مادر بنیتا بوده است. اما تا زمانی که مهدی زنگ نزده بود متوجه حضوردختربچه درماشین نشدم. گفتم خودرو را داخل کیانشهر رها کنم؛ اما مهدی گفت نه ماشین را به پاکدشت بیاور. هرچی گاز ماشین را گرفتم آنها را ندیدم. تا اینکه چهارراه قیامدشت مهدی را پیدا کردم. داخل خودرو نشست و چند تکه از وسایل را از داشبورد سرقت کرد. ۵۰ مترکه دور شدیم مهدی گفت بچه را تحویل آژانس بده که گفتم آژانس بچه را نمی‌برد.مهدی به من گفت بچه را به کسی بده تا به خانواده‌اش تحویل دهد. بعد من به سمت ابزار فروشی رفتم، ماشین را پارک کردم و رفتم مواد خریدم. ۲۷ هزار تومن پول خرد، یک تراول ۵۰ هزار تومانی و هدیه کارت بود که کارت را به احسان رفیقم دادم. کولر ماشین را هم روشن گذاشتم و شیشه ماشین هم به خاطر شکستگی کمی پایین بود. بعد هم تیشرت سفید آستین کوتاه را از داخل ماشین برداشتم و پوشیدم و رفتم.قاضی کشکولی از متهم پرسید: اظهارات شما با اظهارات مندرج در کیفرخواست و گزارش‌های پلیس آگاهی متناقض است. چه دفاعی از خودت داری؟

متهم ادامه داد: در مرحله اول در خانه شاکی بودم. بعد در قیامدشت مهدی را دیدم که به او گفتم اگر نیایی ماشین را رها می‌کنم و کاری ندارم. من در پاکدشت زندگی نمی‌کردم و در مشیریه پیش عمه‌ام زندگی می‌کردم. در این فاصله درباره بچه صحبتی نکردم و فقط مهدی گفت بچه را تحویل آژانس بده که من از ترس مأموران به سمت خانه مهدی نرفتم.

در این لحظه پدر بزرگ بنیتا با صدای بلند خطاب به متهم گفت:همه شیشه‌های ماشین بالا بوده است.پس حاشیه نرو....قاضی گفت: چرا بچه را در آن محل رها کردی؟متهم گفت:

آنجا تره بار بود و تردد زیادی صورت می‌گرفت. من زمانی که با بچه بودم هیچ اقدامی نکردم و فقط ماشین را در حالی که کودک خواب بود رها کردم.قاضی: اعلام کرده‌ای که بچه به من نگاه می‌کردمتهم: از ترسم و دلهره‌ای که داشتم کودک را در محله مسکونی رها کردم. اگر می دانستم که این اتفاق می‌افتد کودک را صدسال هم رها نمی‌کردم. کولر را روشن گذاشتم و نمی دانستم وقتی خودرو خاموش است کولر کار نمی‌کند. در سایه درخت پارک کردم و می دانستم که محل پر رفت و آمد است.وی ادامه داد: من نمی‌دانستم که زمانی که خودرو خاموش است کولر کار نمی‌کند و فکر می‌کردم کولرش روشن است.از ترسم به کسی خبر ندادم و در خانه سه روز پنهان شدم. هنگامی که دستگیر شدم به مهدی گفتم من به تو نشانی محل پارک را گفتم تو اقدام می‌کردی.من قتل و آدم ربایی را قبول ندارم. مهدی گفت که ماشین را بدزدیم. دوتا خودرو به نامم است و من به قصد سرقت خودرو و آدم ربایی داخل ماشین نشدم.

شاهدان ماجرا چه گفتند؟

در ادامه جلسه هادی به‌عنوان مطلع در جایگاه حاضر شد و گفت: جوشکار و ساکن پاکدشت هستم. وی سوگند یاد کرد که جز به حقیقت چیزی نگوید.

بعد هم ادامه داد: «با محمد بچه محل هستیم. مهدی به من گفت محمد از مشیریه خودرو دزدیده و بچه هم داخل خودرو بوده است. همان شب از طریق فضای مجازی متوجه موضوع شدم و عکس بچه را دیدم و صدای مادرش را شنیدم و هیچ گونه اقدامی نکردم. نمی‌دانستم که موضوع واقعیت دارد. صبح با شماره‌ای که در فضای مجازی بود تماس گرفتم و حتی به آنها پیام دادم. بعد عمه بچه با من تماس گرفت و گفت که پدربچه با شما تماس می‌گیرد.سپس قاضی کیخوا خطاب به متهم ردیف اول گفت: درباره سرقت اعلام کنید که چگونه متوجه روشن بودن خودرو شدید؟

محمد متهم ردیف اول تصریح کرد: من اصلاً متوجه نبوده و فقط به فکر رفیقم و گرفتن مواد بودم که مهدی گفت خودرو روشن است و سوار شو که من فوراً سوار ماشین شدم و بعد پدر طفل روی کاپوت افتاد.

مستشار دادگاه پرسید شما مهارت در رانندگی داشتید که در یک چشم بهم زدن دنده عقب گرفتید؟ که متهم پاسخ داد: از ترسم این کار را کردم که مبادا گرفتار شوم، آن موقع نمی دانستم بچه داخل ماشین است نزدیک اتوبان امام علی و بعد از تماس مهدی متوجه حضور کودک شدم.قاضی سؤال کرد: متوجه فریادهای پدر و مادر کودک نشدید؟ که متهم گفت: خیر شیشه خودرو بالا بود.رئیس دادگاه پرسید: مهدی کجا به تو ملحق شد؟ که متهم به قیامدشت اشاره کرد و گفت: او پیاده از پشت دکه آمد و سوار خودرو شد.

دفاعیات متهم ردیف دوم

رئیس دادگاه خطاب به متهم ردیف دوم -مهدی- از او خواست که خودش را معرفی کند.وی گفت: ساکن پاکدشت و دارای دو فرزند هستم. سه فقره سابقه کیفری دارم که اولی به دلیل رابطه نامشروع در سال ۷۳ بود ۱۶ سال داشتم و تبرئه شدم. بار دوم سرقت آهن‌آلات در دماوند بود که به حبس و شلاق محکوم شدم و بار سوم حمل و نگهداری شیشه که به حبس محکوم شدم.قاضی ازمتهم پرسید: در یک سال اخیر اعتیاد داشتی که متهم پاسخ داد: ۱۶ ماه پاک بودم و در روز سیزده بدر اعتیادم شروع شد که برای مصرف مواد به مشیریه رفتم و این اتفاق افتاد.رئیس دادگاه: درباره احمد بگویید که متهم پاسخ داد: مسافر کش و ساکن اتابک تهران است.

قاضی از مهدی خواست که با توجه به شکایت اولیای دم و گزارش‌های پلیس آگاهی و کلانتری و صدور نظریه پزشکی قانونی درباره پدر بنیتا و...‌ توضیحات لازم را ارائه دهد که متهم گفت: نمی‌دانم چقدر مقصر هستم. زن و بچه‌ام را ۵ صبح آواره کردم که به دنبال مواد بروم. خدا را گواه می‌دهم که هرچه مقصرهستم به گردن می‌گیرم. اگر مواد مصرف نمی‌کردم بچه را برمی‌داشتم. از ساعت ۵ صبح محمد تماس گرفت که به پاکدشت بیا جنس خوب آوردم. به احمد زنگ زدم و او گفت من هم ۸ گرم می‌خواهم. از طرف اتابک به طرف میدان آقا نور وپیش محمد رفتیم. محمد گفت جنس‌ها خانه عمه‌ام است که الان خواب است. سمت پارک رفته و آنجا صبحانه خوردیم. به دنبال این بودیم که اگر جنس نیست برویم که محمد گفت نه جنس را می‌دهم. احمد به سمت آرایشگاه رفت و من و محمد به سمت خانه عمه او رفتیم. هر کاری کردم که به خانواده بچه کمک کنم نتوانستم. کلاه سرم بود و با یک موتور خودم را به احمد رساندم. گفتم خودروی روشن را با بچه صاحب ماشین دزدید. جرأت نکردم که به محمد زنگ بزنم. حوالی قیامدشت به محمد زنگ زدم و گفتم بچه داخل ماشین بود. به او گفتم جنس نمی‌خواهم. به سمت قیامدشت با محمد روبه‌رو شدم. قسمش دادم که تو رو به حضرت عباس(ع) این بچه را به خانواده‌اش برسان. ترسیده بودم. همان روز به مسعود و حامد که از دوستانم هستند ماجرا را گفتم. گوشی‌ام ساده است به آنها گفتم در تلگرام Telegram ببینید بچه به خانواده‌اش رسیده است یا خیر؟ من معتاد Addicted هستم و دو زمانه کار می کنم فکری نداشتم، کوتاهی کردم و باید بچه را برمی داشتم اما از ترس قانون فرار Escape کردم.

قاضی گفت: برای کمک به بچه چه کردی؟

متهم سکوت کرد وادامه داد: از دوستانم در همان روز خواستم که بچه را به خانواده‌اش برسانند. متهم در ادامه با خواندن شماره‌های تماس دوستانش اظهار کرد: من با آنها تلفنی صحبت کردم. مرتب با محمد تماس می‌گرفتم؛ اما محمد گوشی‌اش را خاموش کرده بود تا ساعت ۷ بعد از ظهر گوشی‌اش خاموش بود. جنس نداشتم با مسعود رفتیم پاکدشت از فرد دیگری مواد گرفتم.

قاضی خطاب به متهم گفت: حقیقت را بگویید، کلی صحبت نکنید و دقیق بگویید. درمکالمات تلفنی چه صحبتهایی کردی؟متهم گفت: با مسعود معمولاً ۳۰ ثانیه صحبت می‌کردم اما همان روز ۶ دقیقه به مسعود ماجرا را گفتم. من چون مصرف‌کننده بودم می ترسیدم. کلاه سرباز می‌دیدم فرار می‌کردم.رئیس دادگاه از یکی از شهود که با متهم مواجه حضوری داشت خواست که توضیحات را ارائه دهد که او محتوای تماس تلفنی مهدی را رد کرد.قاضی خطاب به متهم گفت: زمان سرقت خودرو کجا ایستاده بودی؟ متهم پاسخ داد: نزدیک محدوده سرقت بودم، احساس کردم ماشین روشن است که محمد گفت من که رفتم و با ماشین رفت.

قاضی گفت: محمد در اظهاراتش عنوان کرده که مهدی به من گفته محمد خودرو روشن است برو. متهم افزود: من می‌خواستم با ماشین روشن چه کار کنم؟ من به دنبال یک لقمه نان حلال هستم، دیدم که پدر بچه داد می‌زد و به ماشین می‌کوبید و می‌گفت بچه ام.من ترسیده بودم و اگر آدم سالمی بودم می‌ایستادم و به بچه کمک می‌کردم ولی از ترس فرار کردم که زندگی‌ام از هم پاشیده شد.متهم درباره نخستین تماس با متهم ردیف اول گفت: من وقتی به قیامدشت رسیدم به محمد زنگ زدم و پرسیدم بچه داخل ماشین بود؟ گفت بله بود و من خودم را به پاکدشت رساندم.قاضی افزود: حرف های شما با حرف های محمد تعارض دارد.

متهم ردیف دوم گفت: با پرینت تلفن مشخص می‌شود که چه زمانی با محمد تماس گرفته ام.بدین ترتیب قاضی کشکولی ختم جلسه دادگاه را اعلام و عنوان کرد که جلسه بعدی رسیدگی به این پرونده چهارشنبه همین هفته بیست ودوم شهریور برگزارخواهد شد.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:

حکم اعدام پسر شیطان صفت در کرج + عکس

فوری / قتل هولناک 2 خواهر 19 و 22 ساله در شامگاه دوشنبه تهران

رضا.سوری خواننده زیرزمینی در اسلامشهر به خاطر قتل دستگیر شد + عکس و جزئیات

اقدام هولناک دوست تلگرامی با دختر دانشجوی دکتری روانشناسی در تهران

صبر ۱۰ ساله برای هدیه ازدواج به عروس خانم + عکس

مرگ مرموز مرد جوان در نمره شماره 13 حمام عمومی تهران نو

اقدام وحشیانه برای سقط جنین زن باردار + عکس

چاقوکشی در کلیسا!

بلایی که مرد بی رحم به خاطر آغوش کشیدن دختر، سر او آورد

قتل به‌ خاطر سرقت پراید!

غزاله گفت مرد عرب دلار خرج می کند و من رفتم تا صیغه او شوم تا اینکه!

کشتارخانوادگی در سفر!

زن سمنانی طلسم شد و در دام افتاد!

عکس سقوط وحشتناک اتوبوس به دره جاجرود / 11 تن کشته و 28 زخمی شدند

این دختر 16 ساله مثل مار پوست می اندازد+تصاویر

فوری / دستگیری خواننده زیرزمینی به خاطر قتل عمد در تهران + عکس

دفاعیات خونسردانه قاتل بنیتا کوچولو در دادگاه/رییس کلانتری خاتون آباد در جایگاه از هوش رفت + تصاویر

گریه های دردناک پدر بنیتا کوچولو در یک قدمی قاتلان /در دادگاه چه گذشت؟ + عکس

4 نفر بر سر تقسیم آبدوغ خیار مجروح شدند!

 

کدخبر: 304238 ویرایش خبر
لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟