برادرم وقتی فهمید خواهر ناتنی اش هستم در حالت مستی در اتاقم مرا تسلیم خود کرد

17 ساله است و پس از فرار در ترمینال بود که دستگیر شد و به مشاوره پلیس معرفی شد.

دختر نوجوان که فقط گریه می کرد گفت:اصلا حاضر نیستم به خانه مان برگردم حتی اگر بمیرم.

وی افزود:از وقتی خودم را شناختم پدرو مادر مهربانی داشتم و یک برادر که 3 سال از من بزرگتر بود و خیلی باهم جور بودیم او در درس هایم کمک می کرد و من هم در نظافت اتاقش و شستن لباس هایش کمکش می کردم.

ساغر گفت:همه بستگان مادرم در جنوب زندگی می کردند وپدرو مادرم هروقت به آنجا می رفتند من و برادرم را در تهران نزد یکی از عمه هایم می گذاشتند و ادعا می کردند راه دور است و ما از بچگی به هوای آنجا آلرژی داریم گاهی هم مادربزرگم و عموهایم به شهرمان می آمدند و رفتار خوبی با ما داشتند اما خانواده پدرم که در اینجا زندگی می کردند رابطه خوبی با من داشتند تا اینکه از آنها شنیدم فریبرز برادرناتنی من است و فرزند هووی مادرم از شوهر اولش است و هیچ نسبتی خونی با ما ندارد و پدرو مادرش در تصادفی جانباخته و مادرم درواقع پسر هوویش را سرپرستی کرده و پدرم نیز در ازدواج با مادرم شرط او را پذیرفته تا برای فریبرز پدری کند.

راستش را بخواهید از آنروز به بعد حسم نسبت به برادرم تغییر کرد و ناتنی بودن او را به دوستم گفتم و متاسفانه او به برادرش که دوست فریبرز بود گفت و این به گوش برادرم رسید.

دختر گریان گفت:فریبرز خیلی به هم ریخت اما همه دلداری اش دادیم حتی پدرم که ناتنی بود او را با خود به جنوب برد تا با بستگان واقعی اش آشنا شود یکسال نگذشته بود که پدرو مادرم بخاطر مرگ یکی از بستگان به جنوب رفتند و من و فریبرز تنها ماندیم و چون بزرگ شده بودیم دیگر به خانه بستگانمان نرفتیم شب دوم بود که منفتارهای عجیبی را از برادرم دیدم او مرتب به پروپایم می پیچید و شوخی می کرد.

ساغر ادامه داد:برای خواب به اتاقم رفتم و چون خسته بودم سریع خوابم برد هنوز زیاد نگذشته بود که صدای نفس های کسی را در نزدیکی خودم احساس کردم تا چشم باز کردم فریبرز را دیدم نگاهش فرق داشت ترسیدم و پرسیدم اینجا چه می کنی که خندید و گفت حالا که خواهر و برادر نیستیم بهتره با هم دوست دختر و دوست پسر باشیم گفتم خفه شو برو بیرون که ناگهان به من حمله کرد و آن شب بدون اعتنا به التماس هایم به من تجاوز کرد از فردای آنروز خودم را بدبخت ترین دختر روی زمین می دانستم جرات نداشتم به کسی بگویم چه بلایی به سرم آمده است وقتی پدرو مادرم برگشتند من چند شبی خانه عمه ام مانده بودم نتوانستم رازم را فاش کنم و یک ماهی نشده بود که کم آوردم واز خانه فرار کردم و می خواستم به تهران بروم که پلیس در ترمینال دستگیرم کرد.

با این ادعاها ماموران پس از دستور قضایی فریبرز را دستگیر کردند و او در بازجویی ها تجاوز را نپذیرفت و ادعا کرد خواهر ناتنی اش را آزار داده است.

این پسر گفت:پس از اینکه فهمیدم من ناتنی هستم پرس و جو کردم و از خانواده مادرواقعی ام شنیدم روز تصادف مادر ساغر که الان نامادری ام است در تماس با پدرم او را تهدید کرده که خودسوزی می کند و وقتی ما که در سفر بودیم با سرعت به سمت شهرمان برگشته ایم تصادف کرده و پدرومادرم کشته شده اند همین باعث کینه جویی من شد و با آزار ساغر می خواستم تلافی کنم که البته الان پشیمانم چرا که یاد خوبی های نامادری و پدرناتنی ام و حتی ساغر افتاده ام آن شب خیلی مشروب خورده بودم وگرنه این کار را نمی کردم.

بنابه این گزارش،برادرناتنی متجاوز با وجود ابراز پشیمانی روانه زندان شد تا پرونده در دادگاه کیفری تحت رسیدگی قرار گیرد.

اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:

این دختر از پدر شیطان صفتش 4 فرزند دارد !

بازیگر زن معروف از سانسورهای عجیب تلویزیون پرده برداشت +عکس

آقازاده رئیس‌جمهور سابق در «ورامین» چه می‌کند؟

بلای عجیبی که با تحریم های بانکی ایران بر سر بازیکن لیگ برتری آمد!

خودکشی شریفه بخاطر رفتن به حجله مرد افغانی + عکس

جسد مجتبی شریفی در 20 کیلومتری اندیمشک پیدا شد + عکس

باد موتور هواپیمای ایرباس پسر 12 ساله را به آسمان برد + عکس

تجاوز پسر 9 ساله بکارت دختری را گرفت !

آخرین حرف های کامران و میثم پیش از اعدام در زندان مشهد

لاله شوهر نداشت اما 2 بار حامله شد !

همخوابی نوعروس با هم دانشگاهی اش بعداز ازدواج / وقتی هانیه را در کلانتری دیدم خشکم زد!

تجاوز به خواهر ناتنی در اتاق خواب / ساغر در کلانتری چه گفت؟

2 ماه قبل از عروسی از میلاد حامله بودم / عروس 17 ساله بودم که پسر غریبه مرا به خانه اش برد !

 

کدخبر: 225811 ویرایش خبر
لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟