این خبر را نمی توان تیتر زد!

جوان 22 ساله ای که این بار به اتهام خیانت Cheat در امانت دستگیر شده بود، در حالی که اظهار می کرد «نمی دانم چگونه از این مرداب بدبختی رها شوم»، به تشریح ماجرای زندگی اش پرداخت و به کارشناس اجتماعی کلانتری شیرازی مشهد گفت: پدرم بازنشسته بود.زمانی که من در دبیرستان تحصیل می کردم هر کدام از خواهران و برادرانم ازدواج کردند و به دنبال خوشبختی خود رفتند. من که آخرین فرزند خانواده بودم بیشتر از همیشه مورد توجه پدر و مادرم قرار می گرفتم به طوری که آن ها مرا آزاد گذاشته بودند. من هم با چند جوان به ظاهر پولدار آشنا شدم و پایم به مجالس پارتی های شبانه و میهمانی های مختلط کشیده شد. از آن روز به بعد استفاده از مشروبات الکلی و مواد مخدر Drugs در میهمانی ها و مجالس پارتی به یک عادت تبدیل شده بود. طولی نکشید که یک معتاد Addicted حرفه ای شدم و پدرم را نیز برای گرفتن پول کتک می زدم. این در حالی بود که وقتی دوستانم اوضاع را این گونه دیدند مرا رها کردند. هر روز بیشتر در مرداب بدبختی فرو می رفتم که تصمیم به جیب بری گرفتم. از آن روز به بعد در ساعات شلوغ روز و در ایستگاه های اتوبوس منتظر می ماندم تا هنگام سوار شدن مسافران به اتوبوس به جیب آنان دستبرد بزنم. اگر چه روزی چند بار این کار را انجام می دادم باز هم پول زیادی به دست نمی آوردم و برای تأمین هزینه های سنگین اعتیادم دچار مشکل می شدم. با وجود آن که سعی می کردم در ایستگاه های مختلف اتوبوس های شهری جیب بری کنم اما باز هم یکی از مسافران که قبلاً جیب او را زده بودم مرا شناسایی کرد و برای اولین بار روانه زندان Prison شدم. یک سال بعد وقتی دوباره به جامعه بازگشتم باز هم به سراغ دوستان خلافکارم رفتم و مصرف مواد مخدر را شروع کردم ودوباره تصمیم به جیب بری در اماکن شلوغ و تجاری گرفتم. مدتی به همین ترتیب سپری شد تا این که روزی وارد یکی از اماکن مذهبی شهر شدم. فکر می کردم اگر از زائران و مسافران سرقت Stealing کنم، آن ها موضوع سرقت را پیگیری نخواهند کرد. در همین افکار سیر می کردم که صدای پیرمردی مرا به خود آورد. او چک مسافرتی صد هزار تومانی را به طرفم دراز کرد و از من خواست پولش را داخل ضریح بیندازم. آن مرد بیمار چهره ای رنجور و پیکری ضعیف و لاغر داشت و نمی توانست به میان جمعیت برود. من هم وانمود کردم که چک مسافرتی را داخل ضریح انداخته ام. در همین حال چند نفر دیگر پول هایشان را به من دادند، من هم همه پول ها را داخل جیبم گذاشتم. آن روز مواد مخدر زیادی با آن پول تهیه کردم و تا چند روز از خانه بیرون نرفتم اما مدتی بعد وقتی دوباره به آن مکان زیارتی پا گذاشتم تا به همان شگرد پولی به دست بیاورم. ناگهان مورد ظن مأموران قرار گرفتم و دستگیر شدم. حالا هم... برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

خراسان

 

کدخبر: 232998 ویرایش خبر
لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟