خیلی وقت بود که پدرم بیماری قلبی داشت. هرچه برای درمانش اصرار می‌کردیم، قبول نمی‌کرد و می‌گفت: ما دیگه آفتاب لب بوم هستیم و موعد رفتن است.

هرچه در گوش بابا می‌خواندیم که مرگ دست خداست و آدم باید تسلیم قضا و قدر الهی باشد و دکتر هم از الزاماتی است که انسان در مواقع لزوم باید به آن مراجعه کند و این موضوع نافی هیچ یک از اعتقادات انسان نیست، افاقه نمی‌کرد.

خلاصه اینکه گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من، آنچه البته به جایی نرسد فریاد است و حرف و حدیث ما برای بابا هیچ افاقه‌ای نمی‌کرد؛ تا اینکه آن روز دم دمای ظهر که گوشی همراهم زنگ خورد و به محض جواب دادن از صدای لرزان مادرم متوجه از هوش رفتن بابا شدم و...

به هر زحمتی بود بابا را به بیمارستان قلب رساندم و بعد از کلی دوندگی و بالا و پایین رفتن، او را بستری کردم و بعد از تکمیل پرونده، برای تهیه یکسری اقلام مورد نیاز از بیمارستان بیرون رفتم که گوشی همراهم زنگ خورد و من هم بی‌توجه به شماره‌ تماس گیرنده، جواب دادم.

آقایی که آن طرف خط بود من را به اسم فامیل صدا زد و گفت: از بیمارستان تماس می‌گیرم؛ شما برای کارهای بیمارستان پدرتان باید 5 میلیون تومان به حساب واریز کنید و بعد شماره حسابی را برای من خواند و از من خواست خیلی زود پول را به حساب مربوطه واریز کنم و اضافه کرد اگر پول به حساب واریز نشود، بیمارستان هیچ مسئولیتی در قبال بیمار شما ندارد.

با شنیدن این حرف، صورت نزار پدرم جلوی چشمم آمد و انگار غم عالم را در سینه‌ام ریختند. خیلی زود خودم را به به عابر بانک رساندم و مبلغ گفته‌شده را کارت به کارت کردم و بعد از تهیه دارو‌ها به بیمارستان برگشتم.

چند روزی از قضیه گذشت و موقع ترخیص پدرم زمان تسویه حساب خبری از 5 میلیون تومان واریزی نبود و هرچه با متصدی مالی بیمارستان کلنجار رفتم، متوجه موضوع نشد که نشد و نهایتاً با دست به یقه شدن ما، پای پلیس وسط کشیده شد و پایم به کلانتری باز شد.

توی کلانتری با صحبت‌هایی که با جناب سروان اکبری کردم، نهایتاً به این نتیجه رسیدم که کلاهبرداری شده و یک نفر به اسم بیمارستان پول من را بالا کشیده است. با روشن شدن موضوع، پرونده به پلیس فتا – پلیس فضای تولید وتبادل اطلاعات- ارجاع داده شد و آنجا بعد از پیگیری صورتحساب ها، مشخصات فرد کلاهبردار معلوم شد و بعد از چند روزی آن فرد شیاد و کلاهبردار دستگیر و روانه زندان Prison شد.

بعداً مشخص شد متهم که آن روز برای عیادت یکی از بستگانش به بیمارستان رفته بوده، در بازجویی‌هایش گفته بود که موقع تشکیل پرونده، زمانی که من مشخصاتم را به کاربر بیمارستان می‌گفتم، حضور داشته و مشخصات و شماره تلفن من را یادداشت و بعد هم با تماس گرفتن با من، نقشه‌اش را عملی کرده است.

هشدار انتظامی

شهروندان باید این آگاهی را داشته باشند که واریز کردن پول به حساب بیمارستان یا هر ارگان دیگری باید از مجرای قانونی آن که حسابداری آن سازمان است، انجام شود. مردی که در دام این فرد کلاهبردار گرفتار شده است،‌ ابتدا باید با حسابداری تماس می‌گرفت و مطمئن می‌شد که آیا تماس از طرف آنها برقرار شده یا خیر؟ بی‌توجهی به این موضوع سبب مشکلات بعدی شده است که به آن اشاره کردیم. توجه به هشدارهای پلیس و کسب آگاهی در هر حوزه و داشتن مهارت‌های زندگی می‌تواند ما را از گرفتار شدن در دام شیادان مصون نگه دارد. برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

سرگرد علی صباحی فرد کارشناس اداره آموزش همگانی فاتب

 

 

 

 

کدخبر: 252334 ویرایش خبر
لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟