پیرزن دلشکسته با سر و صورتی زخمی وارد اتاق شد و به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتر گفت: پسر بزرگ کرده ام که عصای دستم شود آفت جانم شد! «فرزاد پسرم مرا به چنین روزی انداخته است. من و همسرم تمام زندگی مان را صرف خرج تحصیل و بزرگ کردن او کردیم به طوری که 2 دخترم همیشه با من و پدرشان مشکل داشتند و می گفتند: شما مگر ما را دوست ندارید که تنها فکر و ذهنتان را برای فرزاد گذاشته اید؟!

من و همسرم بعد از داشتن 2 دختر فرزاد را هدیه خدا می دانستیم و تمام سعی و کوششمان برای رفاه تنها پسرمان بود. فرزاد بعد از گرفتن دیپلم تصمیم گرفت که تحصیلش را در خارج از کشور ادامه بدهد. او را با هزار بدبختی و فلاکت به خارج از کشور فرستادیم تا دوره دکترا را تمام کند و برگردد.

هزینه های سنگین تحصیل در خارج از کشور ما را دچار مشکلات زیادی کرده بود، ولی به امید روزی که فرزاد برگردد و باعث افتخار ما شود، همه چیز را تحمل می کردیم اما در این میان از این که تبعیض زیادی بین 2 دخترم و پسرم می گذاشتیم به شدت ناراحت بودیم «فرزاد» هر روز تماس می گرفت و درخواست پول می کرد به ناچار پولی فراهم می کردیم و برایش می فرستادیم. مدتی گذشت تا این که خبر آمد فرزاد نه تنها درس نمی خواند بلکه معتاد شده است به همین خاطر پولی برایش نفرستادیم تا مجبور شود به ایران برگردد. او هم که نمی توانست در کشور غریب این شرایط را تحمل کند خیلی زود به کشور بازگشت. با دیدن فرزاد و حال و روز خرابش دنیا روی سرم خراب شد. این در حالی بود که با سرزنش دخترانم و بستگان روبه رو شدیم ولی کاری از دستمان برنمی آمد چرا که فرزاد حاضر به ترک مواد مخدر نبود.

او آن قدر در منجلاب اعتیاد و فساد پیش رفته بود که روزی دختری را همراه خودش به منزل آورد و گفت: قصد دارد با او ازدواج کند ولی وقتی با مخالفت ما مواجه شد به خاطر طرفداری از آن دختر تبعه خارجی به من فحاشی کرد و به سمت من حمله ور شد. با این حرکات و رفتار پسرم دلم شکست و شروع به گریه کردم باورم نمی شد فرزندی را که با شیره جانم پرورش داده بودم این گونه با بی احترامی، شخصیت مرا زیر پایش بگذارد و به خاطر دختری که 3 بار ازدواج ناموفق را تجربه کرده است مرا این طور در برابر چشمان همسایگان خوار و ذلیل کند. در این میان پدرش نیز که زمین گیر شده بود فریاد کشید: از خانه ام بیرون برو و دیگر پا به این خانه نگذار! فرزاد با شنیدن این جملات خشم و عصبانیتش افزون تر شد و دوباره شروع به کتک زدن من کرد. حالا من دست به دامان قانون شده ام تا کاری برای من و همسر بیمارم بکنید که...

اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید

راز تلخ تن فروشی سمیه 18 ساله

مائده روز عروسی به پسری دل بست / راز داماد 24 ساعت پس از جشن لو رفت!

یک زن شوهرش را کمک می کرد تا دخترشان را آزار شیطانی دهد!

جشن عروسی در کلانتری! / برادر عروس از زندان به مراسم آمد + عکس

آوازخوانی خواننده زن در کنسرت تهران / او از تک خوانی ابراز شرمندگی کرد+ فیلم

راز سیاه سقط جنین دختر بیوه در مزرعه توت فرنگی ! +عکس

عاقبت بی حیایی مادر و دختر منحرف با 2 دختر دانش آموز + عکس

آقای بازیگر بخاطر بی حیایی با زنان دستگیر شد! + جزییات

این پسر خبیث همیشه از دست پلیس تهران فرار می کند! + عکس

شوهرم از 6 مرد پول گرفت و آن ها را یکی یکی به اتاق خوابم فرستاد!

وقتی وارد خانه زن صیغه ایم شدم با صحنه ای ناجور روبرو شدم!

ثریا وقتی از منصور باردار شد شنید او متاهل است! / سمیرا سرنوشت مشابه مادر داشت

احسان شوهر بی حیایم همزمان با 2 زن دیگر همخوابی می کرد!

کبودی های بدن زن خائن او را نزد شوهرش لو داد! + عکس

مریم مرا به خانه اش برد و شوهرش در برابر دوربین به من تجاوز کرد + عکس

 

کدخبر: 224607 ویرایش خبر
لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟