لباس رزم برای دفاع از کشورت تن کرده اید! + عکس

به گزارش رکنا، حرف از وصال جانان است. حال دل با عشق دلبر خوش می شود و چه زیبا لحظه ای در سراپرده جان، سر در خطِ جانان نهادن که این رمز ساز و سامان سعادت است.

می مانی پای دل است در این مسیر یا نگاه دلبر که تا پای جان پیش می برد و دلدادگان، سر و پا و فدا می کنند.

فرقی نمی کند کجای معرکه عشق باشی. لباس رزم برای دفاع از مرزها پوشیده ای یا سبز تن  کرده ای و مهیای جهاد.

لباس سفید به تن داری و یا لباس رنگی که می گویند مشکی است و رنگ عشق.

بر قامت رعنای عاشقان هر رنگی از سبز و سفید و خاکی و مشکی و پلنگی زیباست و تقدس چشم ها گیرا.

مردم  ارزش حماسه ی خدمتِ خادمان امنیت می دانند و قدرشناس اند.

یک روز سرهنگ دوم شهید" محمد میرشکاری" با همراهی سرباز وظیفه شهید" علی فسنقری" در شهرستان تفتان از سوی کوردلان دد سیرت ترور می شوند و چه مظلومانه به آسمان پر می کشند.

آسمان تخت جلوس عاشقان مظلوم است و در این پیشگاه عزت مقام عند ربهم یرزوقون می یابند. عباس آقا فسنقری، راننده ماشین سنگین است و پانزدهم شهریور همین امسال، لحظه ای که خبر شهادت فرزندش آوردند سربالا گرفت و گفت: امانت خدا بود و سرباز کشور، خدا قبول کند.

مادر شهید هم سرش را بالا گرفت و با بغضی از دلتنگی لحظه وداع با پیکر فرزندش گفت: چه افتخاری از این بالاتر که چشم های فرزندم را از امروز، هر لحظه بخواهم در آینه آسمان ببینم.

عاملان ترور این دو خادم امنیت دستگیر شدند. عباس آقا دست به آسمان بلند کرد و گفت: سلام را به امام خامنه ای برسانید، از سردار" رادان" و همه کسانی که برای دستگیری عاملان ترور فرزندم تلاش کردند تشکر می کنم و دعاگوی شان هستم.

مادر والامقام شهید" فسنقری"  هم با عزت و غرور گفت: دعاگوی همه فرزندانم در فراجا هستم.

درخواست مادر و پدر شهید" علی فنسقری" دیدار با رهبر معظم انقلاب است و شوق و اشتیاقی برای این توفیق دارند.

خدا می داند این پدرها و مادرها و فرزندان شهید شان با خودش معامله کرده اند.

شهید فسنقری 21 مهرماه ۱۳۸۲ در سبزوار دیده به جهان گشوده بود. برادر 12 ساله و خواهرش آماده بودند برای برادر سربازشان جشن تولد بگیرند که آسمان پیش دستی کرد.

حماسه خدمت با عشق جانان، جان می گیرد. جا و مکان و وقت نمی شناسد، باید سینه مجمر آتش باشد مهیای جان فدایی باشی.

جلوه های جهاد مقدس خدمت لحظه لحظه ورق می خورند. سرباز وظیفه" احسان ملازاده" در پاسگاه انتظامی حصار گلستان وقتی می بیند پس از تصادف دو خودرو مقداری شیشه و دیگر خرده ریزهای خطرناک سطح جاده طرقبه و شاندیز که منطقه ای ییلاقی و پرتردد است؛ برجای مانده جارو به دست می گیرد و برای آن که حادثه ای دیگر رخ ندهد و اخمی به ابروی شهروندی نیاید انجام وظیفه می کند.

شهید

کمتر از 80 کیلومتر آن سو تر، خودروی گشت پلیس راه چناران در حال انجام وظیفه دچار حادثه می شود. خودروی کامیون از پشت به خودروی پلیس برخورد کرده و دو مامور انتظامی ستوانیکم" حسین حاجی بیگ لو" و کارمند" افشین خدایی" و سرباز وظیفه" امیرحسین بلوچ فتح آبادی" مصدوم و به مرکز درمانی منتقل می شوند.

عیادت شان که می روی، جان تازه ای می گیری. لبخندی زیبا به نگاه معصوم شان عمق نفوذ می دهد؛ می گویند این صدمه چیزی نیست، جان مان را برای مردم و کشور و رهبرمان می دهیم.

آفرین و مرحبا بر این سروهای ایستاده و مقاوم و تشکر از مردم  قدرزر، گرانبها می شناسند.

شهید

غلامرضا تدینی راد

 

 

کدخبر: 964921 ویرایش خبر
لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟