عروس سیاه بخت شیراز به کلانتری پناه برد

به گزارش رکنا ، زنی میان سال به مرکز مشاوره کلانتری مراجعه کرده و در سالن انتظار نشسته بود. پس از گذشت مدتی به دفتر مراجعه کرد و با بغضی سنگین و صدایی لرزان خواستار کمک شد و گفت: آیا شما می توانید به من کمک کنید؟
زن مسن شروع به گریه کرد و گفت : 42 سال پیش ازدواج کردم. در آن زمان دختران بدون هیچ شناختی ازدواج می کردند و من هم بدون هیچ تحقیقی به دلیل اینکه زمانش رسیده بود به خانه بخت بروم، به عقد شوهرم درآمدم. یک هفته بعد از ازدواجمان متوجه مشروب خوردن و مصرف مواد مخدر او شدم. شروع به اعتراض کردم، ابتدا انکار می کرد ولی پس از مدتی با کتک پاسخ مرا می داد.
یک روز که شوهرم حسابی مرا کتک زده بود مقداری از وسایلم را برداشتم و به خانه پدرم رفتم اما پدرم به جای حمایت از من، با تندی به من گفت تو باید خودت فکری برای شوهرت کنی، حق برگشتن به این خانه را نداری. زنی که شوهر دارد دیگر جایی در خانه پدر ندارد.

سرنوشت تلخ زن شیرازی در خانه شوهر

همه این حرف ها و برخورد بد پدرم باعث شد به اجبار دست از پا درازتر به خانه شوهرم برگردم. او هم که متوجه شده بود من هیچ حامی ندارم هر کاری دوست داشت انجام می داد و تا اعتراض می کردم می گفت من همین هستم که می بینی و نمی توانم عوض شوم. اگر تو نمی توانی تحمل کنی به خانه پدرت برگرد.
با همه این شرایط سوختم و ساختم. در طی این مدت صاحب 4 فرزند شدم، 3 پسر و یک دختر. بعد از تولد بچه ها و با بزرگتر شدن آنها، اوضاع شوهرم بدتر شد. دیگر به راحتی در خانه مواد مصرف می کرد. در کار خرید و فروش مواد و خلاف های دیگر هم دست داشت.
پسر اولم کم کم آلوده به کارهای شوهرم شد و در 21 سالگی به دلیل مصرف زیاد مواد مخدر، جان خود را از دست داد.
دخترم نیز الان 25 سال دارد و سه سال پیش ازدواج کرده است. البته به خاطر شرایط پدر و برادرش، خواستگاران زیادی نداشت. دخترم فقط هدفش از ازدواج، رهایی از خانه و فرار از دست پدرش بود و بالاخره با یکی از خواستگارانش بدون هیچ تحقیقی ازدواج کرد ولی متاسفانه شوهرش معتاد بود. بعد از ازدواج، دخترم متوجه قضیه شد و شروع به اعتراض کرد اما شوهرش همیشه می گفت تو برو جلوی پدرت را بگیر. دخترم هم چاره ای جز سازگاری نداشت تا اینکه یک ماه پیش متوجه خیانت همسرش شد و دیگر طاقت نیاورد و با قهر به خانه آمد.

رفتارهای زشت مرد شیرازی با زنش / این زن به کلانتری پناه برد

زندگی پسر اولم از یک طرف و دخترم از طرف دیگر به خاطر بی مبالاتی و رفتارهای ناشایست شوهرم از دست رفت و به نابودی کشیده شد.
هیچ امیدی در زندگی نداشتم جز پسر دومم که فکر می کردم او می تواند همه مشکلات را جبران کند و مسیر درستی را انتخاب کند. همیشه سعی می کردم دور از چشمش، مراقبش باشم. گاهی اوقات وسایلش را می گشتم تا اینکه روزی بالای سر من آمد و گفت: اگر فکر می کنی من کار خلافی انجام می دهم درست است، پس مطمئن باش که این کار را می کنم. یکسری مواد و چیزهای دیگری به من نشان داد که باورم نمی شد. هرچه گریه و خواهش کردم دست از این کارها بردارد، قبول نکرد. من دیگر مستاصل شده ام و هر روز آرزوی مرگ خود را دارم.
نظریه مشاور
مجموعه ای از علل و عوامل چندگانه در سبب شناسی نابهنجاری ها و کج روی هایی مثل سوء مصرف مواد مطرح است؛ خانواده، جامعه و فرد، سه محور اصلی در این زمینه هستند.
عوامل خانوادگی و اجتماعی زمینه را برای شکل گیری علل فردی مهیا می سازند. فرد به وسیله انگیزه ها و عللی چون افزایش اعتماد به نفس، لذت جویی، کنجکاوی، فرار از مشکلات، احساس تنهایی و طردشدگی از خانواده و جامعه، رفع اضطراب و ناراحتی، افسردگی، بیکاری، نبود تفریحات و سرگرمی ها، جست وجوی محبت در خارج از خانواده و تمایل به دوستان نابهنجار و نداشتن مهارت های ارتباطی اجتماعی (مانند قدرت «نه» گفتن) به سمت خلاف سوء مصرف مواد متمایل می شود.
عملکرد نامناسب والدین و کیفیت نامطلوب ارتباطی بین آنها، زمینه ساز بروز ناهنجاری های متعدد روانی و رفتاری در سایر اعضای خانواده یعنی فرزندان است. از طرفی مشخص شده مشکلات موجود در خانواده، اعتماد و صمیمت کم بین فرزندان و والدین و وجود تنش و پرخاشگری در خانواده از دیگر عواملی هستند که خطر کج روی و نابهنجاری و سوء‌مصرف مواد را افزایش می دهد.
از جمله عوامل خانوادگی مهم در این زمینه عبارتند از: الگوسازی غلط والدین برای فرزندان، مصرف مواد توسط والدین، نگرش مثبت والدین درباره کج روی ها و مصرف مواد و فقدان دلبستگی بین والدین و فرزندان.
نویسنده : کارمند رتبه 12 "عباس برزگر" – مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری "فخرآباد" شیراز
برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

 

کدخبر: 625474 ویرایش خبر
لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟