عشق به پسر دانشجو زندگی ام را تباه کرد / نمی دانستم چه سرنوشتی در انتظارم است کمکم کنید + نظر کارشناسی

کدخبر: 990653 ۱۴۰۳/۰۲/۰۴ ۰۷:۰۳:۰۰ ویرایش خبر

لینک کپی شد

حوادث رکنا: شوهرم که زمانی هم دانشگاهی ام بود از وقتی معتاد شد من هم کم کم سربساط اش رفتم وقتی چشم ام را باز کردم خودم را در باتلاق و منجلاب اعتیادگرفتار دیدم شوهرم به جرم سرقت به زندان رفت ومن حالا می‌خواهم به زندگی برگردم....

عشق به پسر دانشجو زندگی ام را تباه کرد / نمی دانستم چه سرنوشتی در انتظارم است کمکم کنید + نظر کارشناسی

به گزارش رکنا، ساناز زنی 22 ساله است که با صورتی برافروخته وارد کلانتری شد صورتش نشان نداد که اعتیاد دارد بعد از چند دقیقه مکث درحالیکه چشمانش از خجالت پر از اشک شده بود داستان زندگی اش را اینطور بیان کرد. دریک خانواده ضعیف زندگی می کردم پدرم کارگربود و وضع خوبی نداشتیم ، به همین دلیل به فکر اشتغال افتادم درسن کم در شرکتی مشغول به کارشدم زندگی ام بسیار سخت می گذشت تا اینکه به هر زحمتی شد وارد دانشگاه شدم و پول شهریه دانشگاه ام را خودم پرداخت می کردم.

درهمین حین باهم کلاسی خود که در دانشگاه درس می خواند و آشنا شدم و بعد ازمدتی به من پیشنهاد خواستگاری داد ولی چون شناخت زیادی ازاونداشتم و در حد یک گفتگوی ساده بود، دو دل بودم ولی با این وجود درخواست او را قبول کردم و فکر می کردم شرایطم ازاین بهتر می شود خانواده ام راضی نبودند ولی من به خانواده ام خیلی اصرار کردم بعد از چند بار آمدن من هم احساس کردم مرا دوست دارد و می توانیم زندگی خوبی را با هم بسازیم حدود 6 ماه عقدبودیم، از لحاظ مالی برای گرفتن مراسم مشکل داشتیم ولی پدرم با توجه به شرایط اقتصادی همسرم راضی به گرفتن مراسم عروسی نبود، در زمان عقدمان مشخص نشد که همسرم معتاد است و اعتیاد دارد ولی از زمانی که با هم ازدواج کردیم و زیر یک سقف رفتیم رفتارهایی انجام می داد که احساس نگرانی و شک مرا برانگیخت . این رفتارها بیشتر می شد از اول معتاد بود و من کورکورانه ازدواج کردم وقتی مواد از داخل جیبش پیدا می کردم انکار می کرد حتی زمانی که به اوگیر می دادم شروع به کتک زدنم می کرد مجبورشدم اورا به کمپ تحویل دهم ولی هیچ فایده ایی نداشت و اینکار باعث شد که بیشتر بامن و زندگی اش لج کند و بیشترخودش رادرمواد غرق کرد تا اینکه برای تهیه پول مواد راه دزدی را در پیش گرفت و وسایل خانه داری را که کم و بیش چیزی داشتیم را فروخت همه شرایطش را می توانستم تحمل کنم و کمکش کنم ولی اینکه دست به دزدی می زد و راهی زندان شد. برای من خیلی سخت بود و دیگر طاقت این چنین زندگی نکبت باری را نداشتم.

فکر می کردم با ازدواج از سختی هایم کمتر می شود و یار و همراهی برای کاستن آنها دارم اما نمی دانستم که ازدواج اشتباه نه تنها مشکلاتم کمتر نشد بلکه دو چندان هم شد و این گونه شد که به خاطر فرار از مشکلات به مصرف مواد روی آوردم و الان دوست دارم مواد را ترک کنم از این شرایط خسته شدم.

نگاه کارشناسی

زینب حمزه لویی کارشناس ارشد روانشناسی

مراجع خانمی22 ساله با مدرک کارشناسی ودر خانواده ای 7نفره بدنیا امده و در شرایط ضعیف اقتصادی بوده به دلیل بیکاری پدر از سن کم مشغول کار می شودو بعد دودوران دانشگاه با همسرش اشنا مشود و علیرغم شرایط بد مالی با ازدواج می کند و بعد ازدواج متوجه می شود که همسرش معتاد است و به دلیل فشارهای روانی و اقتصادی خودش نیز معتاد می شود همسر مادرش قرار می گیر به طوری که مادرش اورا به پدرش بر میگردان و در همین حین نیز چون پدر معتاد بوده مصرف کننده مواد می شود .

در تبیین مساله اعتیاد مراجع، باید گفت مساله اعتیاد در او سابقه یک ساله دارد و ، علارغم آشنایی با تبعات و عوارض مصرف، مراجع به مرحله خسته شدن از مصرف رسیده و قصد ترک دارد

فشار های روانی واقتصادی و اعتیاد همسر؛ از فاکتورهای بروز اعتیاد در سانازاست .

بعضی مواقع کنترلی بر تکانه هایش ندارد و یا اینکه احساسات منفی خود را به صورت غیر مستقیم ، به روش انفعالی ابراز می کند و گاهی نیز خشمگین و تحریک پذیر نمایان می شود وتشخیص اختلال سوءمصرف مواد و اختلالات خلقی توامان(همبودی) برای مراجع متصور است.

کارآیی پایین روش های درمان اعتیاد در مراجع علارغم بارها تمایل به ترک وجود دارد.

صفات شخصیتی مستعد کننده اعتیاد خصوصا شخصیت وابسته مراجع

بحث درماندگی آموخته شده و تلاشهای پی در پی بدون حصول نتیجه برای این مراجع

و در علایم بالینی : احساس حقارت و خود کم بینی ؛ میل به توجه طلبی و ارائه چهره مطلوب از خود نزد مصاحبه کننده ؛ عدم احساس گناه و سرزنش خود ؛ تمایل به متمایز شدن از سایرین خصوصا در ترک اعتیاد در مصاحبه مشهود است.